شعر (زمزمه دل) جمشید مولایی

ساخت وبلاگ
داستان به نوعی مشاجرت میراث خور ها ...یا به زبان نویسنده مرده خورها ...یا به زبان عامیانه مفت خورها که یک معزل اجتماعی است ...!بله متاسفانه در جامعه امروزی وقتی صحبت پول میشود همه چیز زیر سوال می رود حتی منش و انسانیت و شرافت ولی در کل هستند کسانی که از خود گذشتگی هایشان زبانزد خاص و عامند چیزی که در برشی از داستان خوانده ام در بی ریشگی و نداشتن ثبات بستگان مرحوم کاملا مشهود بوده و نویسنده به زبان ساده و عامیانه کاملا بیان کرده بوی پول که به مشام می رسد خیلی ها رنگ عوض میکنند ...!به نظرم اثری زیبا و ماندگار است ...!نکته قابل توجه نویسنده دقیقا به قهر برادر بزرگتر و اشک تمساح ریختن زمان مرگ و حکم جلب برادر کوچکتر بود که وقتی مرحوم از دنیا می رود و بوی پول خونبها به مشامشان میرسد چقدر عزیز میشود یک تراژدی غم انگیز را به تصویر میکشد ...!#مرده خورها نقد داستانی واقعی از#رایکا شعر (زمزمه دل) جمشید مولایی...ادامه مطلب
ما را در سایت شعر (زمزمه دل) جمشید مولایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8jamshidmolaeye بازدید : 164 تاريخ : جمعه 23 ارديبهشت 1401 ساعت: 9:48

باشد طرف باشد ما کله بنگی ها از مسکو آمده بودیمو خدای معتاد در گورابه های خشم ودکا را آفریدخاک بر سرت خوب روی ما را سفید کردیدر بهشت زهرا سلام و نیمدر ادامه یدوستتت دارم های مفلوک و زردتا چشم کار می ک شعر (زمزمه دل) جمشید مولایی...ادامه مطلب
ما را در سایت شعر (زمزمه دل) جمشید مولایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8jamshidmolaeye بازدید : 185 تاريخ : يکشنبه 11 آذر 1397 ساعت: 15:54

هوا سرد و پرستو هم ز کوره راه می آیدشکار از بیشه ها غافل شده ناگاه می آید اجل از مهر ماه آمد که آبان غرق خون سازد دریغا ،جیغ و داد از سوی کرمانشاه می آید رایکا @jamshidmolaey شعر (زمزمه دل) جمشید مولایی...ادامه مطلب
ما را در سایت شعر (زمزمه دل) جمشید مولایی دنبال می کنید

برچسب : کرمانشاه, نویسنده : 8jamshidmolaeye بازدید : 203 تاريخ : يکشنبه 19 آذر 1396 ساعت: 14:27

. . .خط خطی هایم پر از دردند بانو صبر کن!درد ها بــد جـور نامـــردند بانو صبر کن! دور نامردیست اینجا مهربانی مرده استدست ها آغوش ها ســـردندبانو صبر کن! این همه احساس را دارند غارت می برندعاشقان از زندگی طردند بانو صبر کن! گربه ها مشغول عیش و نوش اما ای دریغ شیــر هـا آواره می گـــردنـد بانو صبر کن! سنگ تندیس تو مانداناست زیر آفتابخانه ها در گیر شب گردند بانو صبر کن! در لباس میش خود گرگند در اندیشه ها پیـش تـازانی که تــوزردند بانو صبر کن باطناب پاره و پوسیده رو در رو شدیم باشرف ها مان کم آوردند بانو صبر کن! نسل قبل از ما برای ما به آتــش میزدند نسل بعدی خودکشی کردند بانو صبر کن مثل شاعرها درون کوچه باغ بی کسیگیج بر امواج می گردند بانو صبر کن! شعر یک درد است بانو مرگ دل ها راببین شاعران همـواره هـمــــدردند بانو صبر کن.! ‌ رایکا @jamshidmolaey شعر (زمزمه دل) جمشید مولایی...ادامه مطلب
ما را در سایت شعر (زمزمه دل) جمشید مولایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8jamshidmolaeye بازدید : 242 تاريخ : يکشنبه 19 آذر 1396 ساعت: 14:27

صبر اوج احترام به حکمت خداوند است ...!
شعر (زمزمه دل) جمشید مولایی...
ما را در سایت شعر (زمزمه دل) جمشید مولایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8jamshidmolaeye بازدید : 204 تاريخ : يکشنبه 19 آذر 1396 ساعت: 14:27

Jamshid.molaey"rayka":


هر بار عبور می کنم
از خود
برای رسیدن به تو
تو هر بار بی تفاوت تر از
مترسک
پشت دل تنگی هایم پنهان ...!

آشکارقدم بردار
ما به هم نمیرسیم
سیاهی شب وقتی برسد
سپیدی روز گم می شود
من همیشه هوای گرگ و میشم...!

رایکا

@jamshidmolaey

شعر (زمزمه دل) جمشید مولایی...
ما را در سایت شعر (زمزمه دل) جمشید مولایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8jamshidmolaeye بازدید : 229 تاريخ : پنجشنبه 12 مرداد 1396 ساعت: 0:24


آخرین شعر من از دیده تر میگذرد
حادثه تلخ تر از روز خطر میگذرد

من در اندیشه امید به فردا هایم
مرگ لبخند زنان از دم در میگذرد

رایکا

@jamshidmolaey

شعر (زمزمه دل) جمشید مولایی...
ما را در سایت شعر (زمزمه دل) جمشید مولایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8jamshidmolaeye بازدید : 186 تاريخ : پنجشنبه 12 مرداد 1396 ساعت: 0:24

تـعـبـیــر ای تــو که تعبــیر شــبم میشویشب همه شب لب به لبم میشویبوسه تو زخم به قلبم زدهفلسفه درد تبم میشوی کام تو از لحظه دیدار بودحسرت من ازســفر یار بود جـای لبت بر لب مـن سـالهاهیچ...!فقط چرخش سیگار بود تازه به باریـکه نور آمدمراه دهید از ره دور آمدم خسته تر از جسم به اندیشه اممن پی ایوب صبـــو شعر (زمزمه دل) جمشید مولایی...ادامه مطلب
ما را در سایت شعر (زمزمه دل) جمشید مولایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8jamshidmolaeye بازدید : 196 تاريخ : چهارشنبه 24 خرداد 1396 ساعت: 10:08

*تـصـــویــــر* تصویر قشنگی که به دیوار کشیدیمباسوز درون از دل خود خار کشیدیماندیشه نکردیم ولی لحظه به لحظهانگار طنابی به ســــر دار کشیدیم ! هرچند که با زخم شب و روز نشستیماین قائله را سخت به تکرار کشیدیم ما یک طرفی جنگل سرسبز کشیدیمدر آن طرفش مــرد تبـر دار کشیدیم تقدیر همین خاک که حق همه گان استا شعر (زمزمه دل) جمشید مولایی...ادامه مطلب
ما را در سایت شعر (زمزمه دل) جمشید مولایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8jamshidmolaeye بازدید : 217 تاريخ : چهارشنبه 24 خرداد 1396 ساعت: 10:08

آتــــــش

سوزاند تورا

جگرم را
و
قهرمانان سرزمینم را


رایکا

 

@jamshidmolaey

شعر (زمزمه دل) جمشید مولایی...
ما را در سایت شعر (زمزمه دل) جمشید مولایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8jamshidmolaeye بازدید : 223 تاريخ : چهارشنبه 24 خرداد 1396 ساعت: 10:08