تصـــــــویـــــر

ساخت وبلاگ
*تـصـــویــــر*


تصویر قشنگی که به دیوار کشیدیم
باسوز درون از دل خود خار کشیدیم

اندیشه نکردیم ولی لحظه به لحظه
انگار طنابی به ســــر دار کشیدیم !

هرچند که با زخم شب و روز نشستیم
این قائله را سخت به تکرار کشیدیم

ما یک طرفی جنگل سرسبز کشیدیم
در آن طرفش مــرد تبـر دار کشیدیم

تقدیر همین خاک که حق همه گان است
انگشت تعجب به لب یار کشیدیم

تقویم چنین گفت که اینگونه بسوزیم
پیداست سکوتی به گرفتار کشیدیم !

از هر طـرفی درد کـشیـدیم بـدانـیم
این واژه ی تلخیست که بسیارکشیدیم

زرتشـت کمی بعد به انجـیــــل مسـیــحا
هر جـور که خـواندیـم به انــکار کـشـیدیم

دیدند که مــا شـاعر افکار سیاهـیم
چون قافیه ها را به تلنبار کشیدیم

ســلول پر از کاغــذ و خـودکـار ندادند
مجبور شدیم و همه سیگار کشیدیم

هر چند همه ثانیه هامان به هدر رفت
از خویش فقط چهره ی بیمار کشیدم

*رایکا*


جمشید مولایی

@jamshidmolaey

شعر (زمزمه دل) جمشید مولایی...
ما را در سایت شعر (زمزمه دل) جمشید مولایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8jamshidmolaeye بازدید : 217 تاريخ : چهارشنبه 24 خرداد 1396 ساعت: 10:08