تعــبـــــــــــــــــیر

ساخت وبلاگ
تـعـبـیــر


ای تــو که تعبــیر شــبم میشوی
شب همه شب لب به لبم میشوی

بوسه تو زخم به قلبم زده
فلسفه درد تبم میشوی

کام تو از لحظه دیدار بود
حسرت من ازســفر یار بود

جـای لبت بر لب مـن سـالها
هیچ...!فقط چرخش سیگار بود

تازه به باریـکه نور آمدم
راه دهید از ره دور آمدم

خسته تر از جسم به اندیشه ام
من پی ایوب صبـــور آمدم

نیل وموسی وعصایش کجا
مریم وعیسی و خدایش کجا

با تو محمد غزلش سبز شد
نوح کجا کشتی و جایش کجا...!

آتش نمرود به جانم زدند.
گاله غـارت به مکانم زدند

تیشه به احساس اهورایی ام
خنده به باور و گمانم زدند

تیر به این سینه فقط میخورد
آب در آینه فقط میخورد

تشنه تر از ماسه کویری شدم
خاک طمأنینه فقط میخورد

مادرم از سمت خدا آمده
کودکی از روی دعا آمده

باتو نوشتم غزل عشق را
بی تو نشد چاپ جدا آمده

از همه خوشبخت تر اینجا منم
ساز دلم کوک فقط میزنم

شعله آتشکده خاموش شد
من خودم آن آتش اهریمنم...!

*رایکا*


جمشید مولایی

@jamshidmolaey

شعر (زمزمه دل) جمشید مولایی...
ما را در سایت شعر (زمزمه دل) جمشید مولایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8jamshidmolaeye بازدید : 197 تاريخ : چهارشنبه 24 خرداد 1396 ساعت: 10:08